هر کسی بجز...
هر کسی بجز... .
جای خالی فوق را برای انتخابات پیش رو می توان با اسامی مختلفی پر کرد، عده ای با اسم روحانی، عده ای با اسم جلیلی و رییسی و قالیباف. در دروه های پیشین هم همینگونه بوده و این جای خالی اسامی مختلفی به خود دیده؛ از جمله هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد و... . گاهی هم بجای اسامی شاهد اسم جریان ها هستیم؛ چپ و راست؛ اصلاح طلب و اصولگرا و... . در حقیقت ما در طی حداقل 20 سال گذشته پای صندوق های رای سعی در فرار داشتیم، فرار از یک جای خالی. اما این جای خالی ها چه ویژگی هایی داشتند؟ هر کدام از این جای خالی ها سیاست اقتصادی و سیاسی و فرهنگی منحصر به فردی داشتند؟ با هر انتخابات ما با تحولی بنیادی در اقتصاد و سیاست مملکت مواجه شدیم؟ اگر نشدیم، پس دستاورد 20 سال حضور در پای صندوق رای چه بوده؟
بسیاری از ما برای دلخوشی در انتخابات شرکت می کنیم. همین که فردی از قبیله ی مورد پسند ما بر سر کار باشد و یا اینکه فردی از قبیله ی مورد تنفر بر مسند نباشد؛ برای ما کفایت می کند؛ حتی اگر این افراد در سیاست گذاری ها و پیشبرد امور، راه های مشابه را انتخاب کنند. چنین انتخاباتی غیر از تقسیم سفره ی نظام بین یک عده چه کارکردی دارد؟ چنان شرکت کنندگانی غیر از اینکه ابزار شهوت تشنگان قدرت باشند؛ چه کارکردی دارند؟ انتهای این مسیر بکجا خواهد رفت؟
*حضور در انتخابات فارغ از نتیجه، برای بسیاری از ما فی نفسه مهم است. از حکم شرعی وجوب شرکت در انتخابات تا اهمیت وجود مهر انتخابات در شناسنامه برای استخدام های آتی، ممکن است دلیل مهم بودن شرکت در انتخابات برای بسیاری از ما باشد. نتیجه ی این امر حضور همیشگی بخش چشمگیری از مردم پای صندوق رای است، بدون اینکه پیامد انتخابات الزاما نمایش دهنده نظر مردم باشد. این روند به نفع کسانی است که... .
**اینکه انتخابات منجر به تحول نخواهد شد، نتیجه ی منطقی این متن نیست. بی اثر بودن انتخابات بر روندهای جاری کشور را از تجربه ی سالهای قبل هم می توان فهمید.
***نوشته مرتبط: انتهای این مسیر ویرانی است...
وقتی مردم جایگاهی در تعیین روندهای کشور نباید داشته باشند و فقط بازیچه بودن آنها به رسمیت شناخته می شود؛ بدیهی است که شرکت در انتخابات کم ثمر فهم می شود.