راز صندوق آبی
یکی از پرسشهای مطرح در باب مطالعات سیاست ایران برای محققان علوم اجتماعی، مدل رای دهی مردم ایران در انتخابات است. اگر بخواهیم دقیقتر سخن بگوییم و تفاوت گروههای مختلف اجتماعی در رایدهی را نادیده نگرفته باشیم؛ میتوان این سوال اینگونه مطرح کرد: فارغ از رایدهندگان مختلف در انتخابات ریاست جمهوری با ترجیحات سیاسی گونهگون، در انتخابات ریاست جمهوری ایران چه ایدهها و قطبی میتواند از صندوق آبیرنگ اخذرای سربلند بیرون بیاید؟
انتخابات ریاست جمهوری در ایران را میتوان به سه دوره زمانی تقسیم بندی کرد: انتخابات ریاست جمهوری اول و دوم، انتخاباتهای قبل از سال 76 و انتخاباتهای پسا76. با نگاهی اجمالی به دورهی دوم و سوم (انتخاباتهای قبل و بعد از 76) میتوان ویژگیهای مشترکی برای آنها یافت.
انتخاباتهای ریاست جمهوری قبل از 76، انتخاباتهایی یکطرفه بودند که رقیب جدی برای تکقطب حاضر در آن وجود نداشت. در این سالها انتخابات با میانگین مشارکت حدود 58 درصدی (سه انتخابات زیر 55 درصد) مواجه هستیم. در این سالها معمولا رییس جمهور منتخب با رای بیش از 80 درصد رایدهندگان بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده و یک ویژگی واحد داشته: مدافع وضع سیاسی موجود.
انتخاباتهای پسا76 شکل متفاوتی از انتخابات را در جمهوری اسلامی به نمایش میگذارند: انتخاباتهایی معمولا دوطرفه و حتی چند قطبی که میانگین مشارکت بیش از 72 درصد بودهاند. ما در این سالها دو انتخابات با مشارکت بیش از 80 درصد نیز داشتهایم که در مقایسه با مشارکت انتخابات ریاست جمهوری در سالهای پیش از 76 ، چشمگیر و تعجببرانگیزاند. در این سالها روسای جمهور معمولا با حد نصاب 60 الی 70 درصد رای دهندگان به پاستور راه یافته اند. (البته یک استثنا 50.5 درصدی نیز داشتهایم) با نگاهی به منتخبان این انتخاباتها، شعارهایشان، رقبایشان و استراتژیهای اخذ شده در کنار توجه به شرایط هر انتخابات، میتوان یک ویژگی مشترک را بین این سه منتخب متفاوت (محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی) پیدا کرد: قرار گرفتن در جایگاه منتقد و مخالف وضع سیاسی موجود.
با نگاهی به انتخاباتهای ریاست جمهوری پسا 76 میتوان دید که رمز کامیابی منتخبان، به چالش کشیدن وضع سیاسی موجود نظام جمهوری اسلامی بوده و در این انتخاباتها کسی که در جایگاه دفاع از وضع سیاسی جمهوری اسلامی برآمده یا به جبر شرایط در آن موضع قرار گرفته و یا اینکه از این امر مهم غفلت کرده، بازنده انتخابات بوده است. در انتخابات سال 76 ناطقنوری به مثابهی نمایندهی رهبری و ادامه دهندهی دولت هاشمی مطرح بود (در آن دوران هاشمی نزدیکترین چهره به نظام و یکی از معماران نظم سیاسی جمهوری اسلامی به حساب میآمد). در سال 80 با وجودی که خاتمی چهار سال سکان ریاست جمهوری را بر عهده داشت، اما با ثبت نام اشکآلود، گلایه از نهادهای خاص مانع فعالیت دولت، ادعای بحرانسازیهای بیامان مخالفین و... بازهم در جایگاه مخالف وضع سیاسی موجود قرار گرفت و توانست رای بیشتری نسبت به سال 76 کسب کند. عدم توجه رقبای او به چالشهای سیاسی امروز ایران نیز خاتمی را در این امر یاری کرد و خاتمی در سال 80 برای بازی کردن نقش مخالف وضع سیاسی موجود، کار راحتی داشت. در سال 84 محمود احمدینژاد با شعار شکستن حصارهای ایجاد شده مدیریتی در تاریخ 25 ساله جمهوری اسلامی پای در میدان رقابت گذاشت و با انگشت گذاشتن بر چالشهای مهم نظم سیاسی کشور همچون تبعیض و اشرافیت، نماد معماری ساختار سیاسی و اداری جمهوری اسلامی (اکبر هاشمی) را شکست داد. در سال 88 احمدینژاد بار دیگر بر شکستن حصارهای بسته سابق کشور تاکید و خود را خطشکن نامید و صحنه را طوری طراحی کرد که موسوی ناخواسته در جایگاه دفاع از عملکرد 24 سالهی نظام جمهوری اسلامی قرار بگیرد. در آن انتخابات موسوی که آمده بود در جایگاه مخالف وضع سیاسی موجود نقش ایفا کند، به همراه خاتمی و هاشمی، سرمنشا شکلگیری نظام سیاسی کشور در سالهای 60 تا 84 معرفی شد که میبایست بابت کارنامهی خود پاسخگو باشد! در آن انتخابات احمدینژاد بار دیگر خود را در جایگاه مخالف نظم سیاسی 25 سالهی نظام نشان داد و رقیب خود را به نوعی باعث و بانی آن نظم جلوه داد و توانست رای تاریخی 24.5 میلیونی را در انتخابات 83 درصدی کسب کند. وضعیت در سال 92 نیز به همینگونه بود. حسن روحانی با استفاده از وضعیت نامساعد اقتصادی و تنشهای داخلی و خارجی پسا88 توانست خود را به عنوان تنها منتقد وضع سیاسی موجود نشان دهد. یکی از سیاستهای اصلی نظام در آن سالها، نزاع با قدرتهای جهانی از جمله ایالات متحده به بهانهی مسئلهی هستهای بود. روحانی با انتقاد شدید از این سیاست و حمله به مجری اصلی آن که از قضا در بین رقبای انتخاباتی نیز حضور داشت؛ توانست بیشترین تمایز را با نظم سیاسی کشور در خود متبلور کند. دفاع شدید رقبا از وضعیت سیاسی موجود و اتکای صرف آنها بر ناکارآمدی اقتصادی بدون توجه به ریشههای سیاسی آن، کمککار حسن روحانی در آن انتخابات بود.
با توجه به متن فوق میتوان گفت که یکی از کارکردهای انتخابات ریاست جمهوری در ایران، اعلام اعتراض مردم به حاکمیت بابت وضعیت و نظم سیاسی موجود است. از همین رو در همهی این انتخاباتها گزینهی "نامطلوب" حاکمیت توسط مردم برگزیده شده است(هرچند نامطلوب بودن احمدینژاد کمی دیر برای عموم مردم ظاهر شد). نکتهی تاسفبار این سالها درگیری روسای جمهور منتخب ملت با حاکمیت سیاسی بوده که به تولد عبارت حاکمیت دوگانه در فضای سیاسی کشور منجر شد. روسای جمهور نیز با ترجیعبند آشنای "نمیگذارند" بصورت غیر مستقیم ناکامیشان در تحقق شعارها را به گردن حاکمیت انداختند. جدا از اینکه ادعای "نمیگذارند" از سوی روسای جمهور چقدر قابل قبول است؛ درگیری همیشگی منتخبان ملت با نهادهای حاکمیت که در سالهای اخیر به نزاع مستقیم با رهبری رسیده (قهر 10 روزه احمدینژاد در اعتراض به تحدید اختیارات رییس جمهور توسط رهبری و نزاع روحانی و رهبری از پشت تریبونهای رسمی) در بلندمدت به تضعیف سرمایه اجتماعی نظام در اذهان عمومی مردم منجر خواهد شد؛ زیرا آنها نظام را همواره در حال تنش با دولت منتخب خود مشاهده کردهاند. جدای از اینکه این مشکل ریشه در کجا دارد، تضعیف سرمایه اجتماعی نظام سیاسی پدیدهای است که در بلندمدت به ضرر همهی آحاد ملت تمام خواهد شد.
*بدیهی است که تحلیل فوق به معنای نادیدهانگاشتن دیگر ابعاد انتخابات ریاست جمهوری در ایران نیست. به دیگر بیان، نوشته فوق نوعی نگاه بود برای توضیح رفتار رای دهندهی نوعی در ایران در انتخابات ریاست جمهوری. بدیهی است که کاریزما، قدرت بیان، شعارها و رقبا در پیروزی و شکست هر نامزد موثراند. شعارهای دیگر هر نامزد از جمله ایدههای اقتصادی، فرهنگی و... نیز در اقبال نامزدها موثر بوده، اما نمیتوان انکار کرد که برنامههای اقتصادی و فرهنگی هر نامزد نیز با موضعگیری او در قبال نظم سیاسی موجود ارتباط دارد.
**با توجه به منطق فوق، چه پیش بینی برای انتخابات امسال میتوان داشت؟ شاید بتوان گفت انتخاباتی با مشارکت 60 درصدی که رییس جمهور منتخب آن با رای 18 الی 22 میلیونی در پاستور ابقا میشود. حسن روحانی در نبود محمود احمدینژاد برای ایفای نقش مخالف نظم سیاسی کشور، کار آسانی در پیش دارد، مخصوصا وقتی رقیبی مانند ابراهیم رئیسی از آسمان برایش نصیب میآید.
***متن فوق حاصل تراوش یک ذهن علوم انسانی خوانده دربارهی یکی از مصادیق تصمیمگیری جمعی ایرانیان است. اینکه این تراوشات چه ترازی از دقت دارند، بحثی مجزاست؛ اما با خوانشی دوباره از متن هر کس میفهمد که صاحب این قلم به هیچ اردوگاه سیاسی دلبستگی و علاقه ندارد.
****نتایج جزئی انتخاباتهای ریاست جمهوری ایران (+)