آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

اولا نظر شخصی و برداشت خاص خودم است و بد و خوبش پای خودم.
ثانیا هرگز معتقد نیستم که ((این است و جز این نیست)).
ثالثا حرف اکنون من همین است و شاید فردا تصحیح و تکمیلش کردم.
رابعا به همان اندازه که به "وزوزیست"ها گوشم بدهکار نیست ، چشمم در انتظار صاحب‌نظری است که با انتقاد عیبم را به من بنماید ؛ اگر کسی حرف حسابی داشته باشد ولو آن را با دشنام و اهانت هم بیامیزد با سپاس می‎پذیرم. آنچه را گوش نمی‌دهم فحاشی و دروغ و تهمت خالص یکدست است.
دکتر علی شریعتی، اسلام‎شناسی(درس‎های ارشاد)، پاورقی‌درس اول

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
گونه بندی
پیوندهای همیشگی
جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۲۰ ق.ظ

سینما، دعوای ایدئولوژی‎ها یا صنعت رقابتی؟

وجود نگاه‎‏های متفاوت، سلیقه‎های گوناگون و منافع متضاد در هر عرصه‎ای امری طبیعی است. هر شخصی (حتی شخصیت‎‏های حقوقی مانند اصناف، گروه‏‏‎‎‏های اجتماعی و احزاب و...) سلیقه و نگاه و منفعت خویش را دارد و تلاش می‏‎کند در جهت آن‏‎ها گام بردارد. طبیعتا میل انسان بر این است که دیگران را نیز به ایده‎‏ی خود دعوت کرده و آن‎ها را با خود هم سلیقه و هم منفعت کند. وجود چنین تزاحمی در هیچ عرص‎ه‏ای عجیب نیست؛ حتی سینما. طیف‎های مختلف سینمایی با سلیقه‎ها و منافع متفاوتی در فضای فرهنگی کشور نفس می‎کشند و در راستای سلیقه‎ی خود فیلمسازی، نقدنویسی، تاسیس رسانه و... دارند و طبیعتا دوست دارند دیدگاهشان درباره‎ی سینما پرمخاطب‎تر باشد و فیلم‎های مورد علاقه‎شان پررونق‎‏تر گردد. آنچه معمولا چالش‏‎‏برانگیز و مشکل‎‏زاست؛ چگونگی حل این نزاع است. این اختلاف دیدگاه‏‎ها کجا باید حل و فصل شود تا منجر به اصطکاک نگردد؟

یکی از ایده‏های پرطرفدار در کشور ما (و احتمالا کشورهایی از جنس ما جهان سومی‎ها) حضور دولت است. دولت بر سر کار بیاید و به فیلم‏ها مجوز دهد تا فیلم‏های بد (لقبی که هر گروه برای فیلم‏های مخالف سلیقه‎اش بکار می‎برد) ساخته نشود. علاوه‏براین به فیلم‏های خوب (مطابق با سلیقه‏ی ما) کمک کند یا به تعبیر دقیق‏تر و البته نازیباتر، رانت بدهد. در نتیجه‏ هر گروه تمام تلاش خود را برای وابستگی به جریانات سیاسی بکار خواهد بست تا بتواند تصمیمات دولت (رانت) را به سمت خود هدایت کند. در این شرایط معمولا با چنین سیری مواجه می‎شویم: تخصیص بودجه (توزیع رانت) به فیلم‏ها و فیلم‏سازان خاص و مجوزدهی به فیلم‏های مورد علاقه‏ی فاتحان دولت و حذف شبه فیزیکی گروه‏های رقیب. نتیجه‏ی ضمنی این روند هم به خالی شدن سالن‏های سینما منجر می‏گردد. بعد از آن فاتحان دولت مردم را عوام، بی‏فرهنگ و... خطاب خواهند کرد؛ زیرا به فیلم‏های مورد علاقه‏ی آن‏ها وقعی ننهاده‏اند. و البته پس از آن از رانت دولت بنام فرهنگ‏سازی (بر وزن لاستیک سازی) بهره می‏برند. غافل از اینکه دولت در ساختن خودرو (با فرمول‏های دقیق از پیش تعیینشده) نیز ناتوان است. این تسلسل ادامه دار با وجودی که برای فرهنگ آبی نخواهد داشت؛ اما گروه‏های مزبور نان خود را از قِبَل این رانت‏خواری خواهند برد.

تجربه‏ی تاریخی بشر نشان داده ورود دولت برای حل و فصل نزاع‏ها و تزاحم کارا نیست و به رانت‎جویی و نابهینگی می‏انجامد؛ زیرا دولت نیز مانند بقیه بازیگران در پی‏منفعت خودش است و منفعت‏طلبی دولت در اکثر موارد با منفعت اکثریت افراد جامعه همراستا نیست. علم اقتصاد سیاسی و اقتصاد بخش عمومی نیز از دل همین تجارب ناکام بیرون آمدند و تلاش کردند دلیل آن را بفهمد. دخالت دولتی در سینما نیز نتیجه‏ای جز رانت و ناکارآمدی درپی نداشته: رانت‏خوری یک عده، حذف شبه فیزیکی گروه‏های غیر، خالی شدن سالن‏های سینما، اسراف و تبذیر بودجه‏ی عمومی دولت (که در ادبیات دینی بیت المال و حق الناس نامیده می‏شود) و مهم‏تر از همه محروم شدن "مردم" یک جامعه از فیلم‏هایی که دوست داشته باشند و از دیدنش لذت ببرند.

تقاضای ورود دولت برای حل تزاحم در سینما از آنجا نشات می‏گیرد که گروه‏های مختلف سینما را ابزاری برای گسترش دیدگاه‏های خود در نزاع ایدئولوژی‏ها می‏بینند. در نتیجه تمام تلاششان بیش از آنکه صرف دیده شدن خود باشد؛ به دیده نشدن رقیب مصروف می‏شود و اگر بتوانند عنان دولت را در دست بگیرند هم با چماق حاکمیت گروه‏های رقیب را منکوب می‏کنند تا بتوانند ایدئولوژی خود را بر پرده‏ی سینما فاتح کنند. در این فضا فروش یک فیلم معادل پیروزی یا شکست یک ایدئولوژی، مکتب و گفتمان تلقی خواهد شد و حتی عده‏ای برای پیروزی حق بر باطل در این عرصه تلاش کرده و می‏کوشند رقیب شیطان صفت خود را از میدان بیرون کنند. نگاه به سینما (وبصورت کلی هنر) به مثابه‏ی جنگ گفتمان‏ها و ایدئولوژی‏ها، نتیجه‏ای جز افول سینما و رانت‏جویی نخواهد داشت؛ حتی اگر هنرمندان و دغدغه‏مندانی در این عرصه حضور داشته باشند که به دنبال رانت‏جویی نباشند.

اگر مدل نگاه خود به سینما را تغییر دهیم، می‏توان با روش بهتری تزاحم ایده‏ها و سلیقه‏ها را در سینما حل و فصل کرد. سینما یک صنعت است و قاعده‏ی حل اختلاف در صنعت هم سپردن حکمیت به بازار (سلیقه‏ی عموم مردم) است. در این فضا همه‏ی گروه‏ها با هر ایدئولوژی و ... می‏توانند فیلم مورد علاقه‏ی خود را بسازند و "مردم" را به دیدن آن دعوت کنند. رونق و رکود هر ایده و سلیقه در این فضا منوط به استقبال "مردم" خواهد بود؛ نه دسترسی به رانت دولتی. در این میان مردمان بیشتری می‏توانند در سینما فیلم مورد علاقه‏ی خود را تماشا کنند، سالن‏های سینما شلوغ‏تر خواهد بود و دیگر پول برق سینما را نیز دولت نخواهد پرداخت. چرخه‏ی مالی سینما نیز سالم‎تر (بدون سرقت از بیت المال) و پررونق‏تر خواهد بود. سینما در دنیای امروز صنعت است؛ چه بخواهیم یا نخواهیم بر طبق قواعد یک صنعت پیش‎ می‏رود. اگر ما آن را به محل نزاع سلیقه‏ی یکدیگر تبدیل کنیم؛ فقط خودمان را از موهبت آن محروم کرده‏ایم و البته عده رانت‏خور خوشحال خواهند شد.

*صاحب این قلم متخصص ظرافت‏ها و تکنیک‏های سینمایی نیست و خود را بالاتر از یک مخاطب آماتور سینما نمی‏داند.

**بعضی حرف‏ها نیاز به یک جرقه دارند تا روی کاغذ سرازیر شوند. جرقه‏ی این یادداشت مطلبی از دوست و برادری عزیز بود که در نقد سایت سینمایی کافع سینما نوشته شده بود؛ هرچند نوشته‎ی فوق ارتباط مستقیمی با نگاشته آن عزیز ندارد.

***مهمترین ویژگی کافه سینما و امیر قادری برای من، نگاه آن‏ها به سینما به مثابه‏ی یک صنعت و دفاع از حق انتخاب مردم و مبارزه با رانت‏جویی‏های دولتی است. همین امر برای احترام فوق العاده‏ی من به کافه سینما و امیر قادری کفایت می‏کند؛ هرچند برخی از بخش‎های سایتش با سلیقه‏ی من همخوانی نداشته باشد.

****بدیهی است که این نگاشته به معنی یله بودن اکران فیلم و قاراشمیش هنری نیست. ما در دوگانه دخالت صددرصدی دولت و گرگ وال استریت نیستیم. چگونگی حضور دولت و مقررات‏گذاری‎اش یک علم است. بازار آزاد هم به معنای رهایی مطلق و بی‎قاعدگی نیست.

*****اینکه سینما یک صنعت است، بدین معنی نیست که سینما هنر و... نیست. بصورت کلی در این عالم تک‎بعدی دیدن به گژتابی منجر می‏شود. سینما صنعت است؛ هنر است و حتی جنگ ایدئولوژی‏ها نیز در آن رخ می‏دهد. اما آنچه هالیوود را در شکوفایی فرهنگی و پیروزی در جنگ‏های ایدئولوژی یاری کرده، نگاه به سینما به مثابه‏ی یک صنعت است.

******احتمالا شما هم انبوهی از مطالبی همچون سینما در تسخیر صهیونیسم، استفاده پنتاگون از هالیوود، هالیوود در راستای اسلام‏هراسی و... دیده‏اید و خوانده‏اید. سینما حتی اگر مورد استفاده‏ی دیگر اهداف هم قرار بگیرد؛ باز هم صنعت است و اینگونه بهره‏برداری‏ها نیز تا حدی پیش می‎رود که سینما صنعت بماند و حتی بعد تجاری و صنعتی آن تقویت شود. استفاده از صنعت اسلحه‏سازی، هواپیماسازی و... در راستای هر هدفی، آن‏ها از ذات صنعتی و تجاری بودن بیرون نمی‏کند. هواپیما می‎تواند در جنگ بکار آید؛ اما تولید آن درصورتی به شکوفایی می‏رسد که صنعت هوافضا وجود داشته باشد.

*******پیام فروش بیشتر یک فیلم با فروش بیشتر پفک یکسان است. همانطور که فروش بیشتر پفک به معنای مغذی بودن پفک نسبت به ماست نیست؛ فروش بیشتر یک فیلم نیز به معنای بهتر بودن نسبت به دیگر فیلم‏ها نیست. اصولا بهتر یا بدتر بودن در امری همچون سینما با دارو و غذا و... متفاوت است؛ زیرا متغیری از سلیقه‏ی افراد است و "هیچ شاخص دقیقی" نمی‏توان برای آن ارائه داد.

********همین نوع نگاه‎ را می‏توان بر بقیه اموری که فرهنگ نامیده می‏شوند، تسری داد.

نظرات  (۰)

دیدگاه شما؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">