آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

اولا نظر شخصی و برداشت خاص خودم است و بد و خوبش پای خودم.
ثانیا هرگز معتقد نیستم که ((این است و جز این نیست)).
ثالثا حرف اکنون من همین است و شاید فردا تصحیح و تکمیلش کردم.
رابعا به همان اندازه که به "وزوزیست"ها گوشم بدهکار نیست ، چشمم در انتظار صاحب‌نظری است که با انتقاد عیبم را به من بنماید ؛ اگر کسی حرف حسابی داشته باشد ولو آن را با دشنام و اهانت هم بیامیزد با سپاس می‎پذیرم. آنچه را گوش نمی‌دهم فحاشی و دروغ و تهمت خالص یکدست است.
دکتر علی شریعتی، اسلام‎شناسی(درس‎های ارشاد)، پاورقی‌درس اول

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
گونه بندی
پیوندهای همیشگی
پنجشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ق.ظ

تنگه‎ی احد اشتباهی؟

توجه قشر مذهبی به علوم انسانی پدیده ی جدیدی نیست و همواره افرادی از قشر متعهد به مناسک دینی بوده اند که پای به وادی علوم انسانی و اجتماعی بگذارند. عمده ی این افراد از سر علاقه به این وادی کشیده شده اند. به دیگر بیان می توان گفت که دکتر علی شریعتی به همان دلیلی به مطالعه تاریخ و علوم انسانی و اجتماعی روی آورد که محمدعلی فروغی به چنین حیطه ای گام نهاد. علاقه فردی و قریحه ی شخصی محرک ورود این افراد به مطالعه علوم انسانی و اجتماعی بوده و نمی توان اعتقادات و ایدئولوژی های قبل از ورود به مطالعات اجتماعی را در این امر موثر دانست. هر چند شاید آن ایدئولوژی ها و اعتقادات و هزاران مولفه ی دیگر بر مسیر مطالعات و تالیفات و ایده پردازی آن ها موثر بوده ؛ اما هیچ کدام به علوم انسانی نیامدند تا بر حق بودن ایده ی خاصی را به اثبات برسانند (هرچند شاید در عمل به دیدگاه های خود بسیار معتقد بوده باشند). بصورت کلی افراد علاقه مند به تفکر و تامل در علوم انسانی و اجتماعی همواره از سر علاقه و شوق شخصی به این مسیر گام برداشته اند و افراد مذهبی نیز از این امر مستثنا نیستند. اما این امر در برهه های خاصی از تاریخ با یک "تورش" همراه بوده است. این تورش در مطالعه ی علوم انسانی چه بود؟

در تمام ادوار تاریخ ایدئولوژی ها و مکاتب؛ مخصوصا ادیان تلاش داشته اند ایده های خود را صحیح بنمایانند. بدیهی است که تمام محتوای فکری یک دین در پیام آسمانی (کتاب مقدس) آن بصورت مستقیم وجود ندارد، از همین رو معتقدان به آیین و مسلک به ویژه سازمان دینی آن آیین انگیزه دارند که ایده های خود را بصورتی مطرح و تبیین نمایند که مورد پسند قرار گیرد. بسیاری از محصلان علوم دینی در ادیان گوناگون ابراهیمی و غیرابراهیمی به همین نیت وارد سازمان دینی شده اند تا از اندیشه ها و آرمان های دینی دفاع نمایند و به تبلیغ آن ها بپردازند. در نتیجه می توان گفت که انگیزه ی اصلی آن ها از این امر دفاع از اندیشه و آیینی خاص بوده و آن ها حقانیت ایده ی خود را از پیش اثبات شده در نظر می گیرند. اما این افراد به چه عرصه هایی ورود می کنند؟

بغیر از ورود سازمان دینی به امور اقتصادی و تبلیغی و... ، سازمان های دینی به مسائل معرفتی و علمی نیز ورود می کنند. بدیهی است که انگیزه ی آن ها از ورود به این امر همان انگیزه ی آن ها در ورود به امور تبلیغی و اقتصادی و... است؛ دفاع از اندیشه ی خود و مقابله با امور تهدیدکننده ی پایداری آن اندیشه و آرمان. از آنجا که در سده های گذشته، محل اصلی شبهات وارد شده به ادیان و مکاتب دینی؛ مسائل فلسفی بوده؛ محتوای معرفتی عقلایی سازمان های دینی نیز متناسب با همین امر رشد داشته است. رشد علم کلام (علم تبیین عقلایی معارف دینی) و نحله های ضدتعقل و رویکرد فلسفی (همچون اخباریون) از این منظر قابل تبیین است و نشانگر واکنش های متفاوت سازمان دینی به شبهات شبه فلسفی است. حال یک گروه در پاسخ به شبهه در مورد توحید سعی داشته اند توحید را بصورت عقلایی تبیین نمایند (دانشمندان علم کلام) و گروه دیگر اصولا سعی داشته اند با پاک کردن صورت مسئله، تفکر عقلایی در مورد مسائل دینی را بی موضوع نمایند. با توجه به سبک شبهات وارد شده به سازمان دینی در طی سده های گذشته می بینیم که علم کلام ارتباط وثیقی با فلسفه پیدا کرده و بسیاری از فلاسفه ی بزرگ مسلمان همچون خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا ردای علم کلام را نیز در تن داشته اند. با این حال، در سد سال اخیر با رشد جنبش های اجتماعی و دانش های نوین؛ تهدیدهای جدیدی برای معتقدان به اندیشه ی دینی بوجود آمد. این امر منجر به همان "تورش"ی شد که در مطالعات علوم انسانی و اجتماعی در کشور ما رخ داد.

در سده ی اخیر علاوه بر افرادی که به دلیل علاقه، به مطالعه ی علوم انسانی روی آوردند؛ افرادی نیز نه به نیت تامل و تفکر در مسائل علوم انسانی و اجتماعی؛ بلکه برای دفاع از "اندیشه های از پیش صحیح پنداشته شده" وارد این عرصه شدند. در میانه قرن حاضر، علوم انسانی و اجتماعی به یکی از نقاط قوت منتقدان سازمان دینی(روحانیت) و برداشت سنتی از دین تبدیل شد. در سالیان اخیر نیز از نقاط قوت اصلی منتقدان جمهوری اسلامی، تجهیز به علوم انسانی و اجتماعی بوده است. از همین رو "طبیعی" است که سازمان دینی و نظام دینی سیاسی مستقر نسبت به علوم انسانی و اجتماعی احساس خطر کند و آن را به مثابه ی تنگه ی احدی ببیند که ممکن است از جانب آن آسیب ببیند. از همین رو می بینیم امروزه افرادی به نیت دفاع از آرمان های دینی و سیاسی خود وارد حیطه ی علوم انسانی می شوند. همانطور که در ابتدای متن گفته شد؛ ورود افراد متعهد به مناسک و اندیشه های دینی به علوم انسانی امر جدید نیست؛ اما مشکل جدید آن است که گروهی برای دفاع از "فروض از پیش حق پنداشته شده" وارد علوم انسانی می شوند که این امر فضای مطالعه علوم انسانی را دچار "تورش" می کند. در اینجا سوالات دیگری نیز می توان مطرح کرد که پاسخ بدان ها فرصت و دانش وسیع تری می طلبد. 

مثلا اینکه چرا کیان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی از علوم انسانی و اجتماعی احساس خطر می کند و آن را به مثابه ی تنگه ی احد می بینید؟ آیا جمهوری اسلامی تنگه ی احدش را درست تشخیص داده است؟ ثمره چنین تورشی در فضای علوم انسانی و اجتماعی چه خواهد بود؟

 

*واژه ی تورش به تعمد استفاده شد؛ زیرا واژه ی انحراف در ذهنیت بسیاری از ما همراه با بار منفی معنایی است؛ در حالی که هدف این نوشته القای بار منفی به مخاطب نیست. به دیگر بیان این نوشته نمی گوید که ورود افرادی به قصد دفاع از " فروض از پیش حق پنداشته شده" به علوم انسانی و اجتماعی بد است. بلکه صرفا بیان می کند که چنین اتفاقی بر خلاف مسیر قبلی ورود به علوم انسانی و اجتماعی است.

**این نوشته بدین معنی نیست که محصلان علوم انسانی و اجتماعی افرادی بدون تعهد مذهبی اند. حتی ادعا ندارد که افراد شاغل در سازمان دینی، متدین تر از محصلان علوم انسانی هستند. بلکه بیان می دارد که این دو گروه اهداف متفاوتی دارند. گروهی حقیقتی (دین) را ثابت شده می دانند و می خواهند دیگران را به پیروی از آن بخوانند. گروه دیگر علاقه ی دیگری دارند و می خواهند پیرامون مسائل اجتماعی و انسانی فکر کنند و حقیقت از پیش اثبات شده ای نیز ندارند؛ زیرا اگر چنان حقیقتی وجود داشت؛ دیگر سوالی برای تفکر و تامل موجود نبود. همانطور که علاقه ی نجار و آهنگر و... تضادی با تعهد دینی او ندارد؛ علاقه ی یک فرد به مسائل اجتماعی و علوم انسانی نیز تضادی با دغدغه های دینی او ندارد.

***آیا تمام افرادی که در فضای علوم انسانی اند؛ دغدغه ی تفکر آزاد دارند؟ آیا در بین آن ها افرادی پیدا نمی شود که " فروض از پیش حق پنداشته شده" داشته باشد و عمرش را صرف دفاع از آن بنماید؟ پاسخ این سوالات متاسفانه مثبت است. اما وجود چنین حقیقت بیرونی طبیعت علوم انسانی و اجتماعی را عوض نمی کند. طبیعت این علوم، پرسش از مسائل انسانی است؛ نه اثبات فروض از پیش حق پنداشته شده.

****عنوان مطلب برگرفته از یک مصاحبه از آیت الله حائری شیرازی است.

*****مطلب نوشته چند ماه پیش است. این ایام فرصت انتشار پیدا کرد.

******نوشته مرتبط: وحدت حوزه و دانشگاه

نظرات  (۱)

۰۶ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۲ علیرضا شیخ بابایی
بسیار عالی حمید جان

دیدگاه شما؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">