آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

اولا نظر شخصی و برداشت خاص خودم است و بد و خوبش پای خودم.
ثانیا هرگز معتقد نیستم که ((این است و جز این نیست)).
ثالثا حرف اکنون من همین است و شاید فردا تصحیح و تکمیلش کردم.
رابعا به همان اندازه که به "وزوزیست"ها گوشم بدهکار نیست ، چشمم در انتظار صاحب‌نظری است که با انتقاد عیبم را به من بنماید ؛ اگر کسی حرف حسابی داشته باشد ولو آن را با دشنام و اهانت هم بیامیزد با سپاس می‎پذیرم. آنچه را گوش نمی‌دهم فحاشی و دروغ و تهمت خالص یکدست است.
دکتر علی شریعتی، اسلام‎شناسی(درس‎های ارشاد)، پاورقی‌درس اول

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
گونه بندی
پیوندهای همیشگی
يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۷ ق.ظ

گفت و گو برای چه؟

"خیلی مهم است که این سخنرانی را همه بشنویم ودرباره آن تامل کنیم؛ از خانم‌های خانه‌دار گرفته تا فعالان اقتصادی بخش خصوصی، نمایندگان مجلس، وزرا، فرماندهان نظامی، امامان جمعه، روسای قوا و شاید مهم‌تر از همه، مقام معظم رهبری. ما باید درباره مسائل‌مان، که البته همه مهم هستند ولی برخی خیلی‌ مهم‌ترند و حل‌وفصل‌شان دارد دیر می‌شود، به صورت جدی گفت‌وگوی ملی را آغاز کنیم و امثال این سخنرانی می‌تواند ضرورت این‌ گفت‌وگو را به ما بشناساند و زمینه آن را فراهم کند."

متن فوق، بخشی از نوشته‎ ای است که دکتر محسن رنانی 24 اسفند ماه در کانال تلگرامی‎ اش در معرفی یک صوت 23 دقیقه ای منتشر کرد. صوت مزبور بخشی از سخنرانی دکتر محمد فاضلی در پایان یک میزگرد بود. پیام دکتر رنانی در تلگرام بیش از 2.3 میلیون بار بازدید شده؛ درحالی که اعضای کانال ایشان به 40 هزار تن نیز نمی رسد. این آمار نشانگر دیده شدن نسبی این صوت است. همینطور که از بند بالا (که بخشی از نوشته دکتر رنانی است) بر می آید؛ صوت بالا در مورد مشکلات جاری کشور (به تعبیری دیگر، بحران های حال حاضر کشور) است و گوینده معتقد است که برای فائق آمدن بر مشکلات مزبور، باید گفت و گوی ملی صورت بگیرد. محمد فاضلی و محسن رنانی اولین کسانی نیستند که حرف از لزوم گفت و گوی ملی برای حل مشکلات (بحران ها) امروز زده اند. بیش از 2 سال است که دکتر مسعود نیلی (که در سالیان اخیر مشاور اقتصادی رییس جمهور هست) نیز گفت و گوی ملی را لازمه حل مشکلات اقتصادی کشور می داند (+ +). در این هنگام معمولا سوالی پیش می آید: گفت و گو برای چه؟

اولین و ساده ترین (و البته کمی آغشته به تحلیل سیاسی-جناحی) جواب به این سوال، "فرار روبه جلوست". بدین شرح که دولت در شرایط فعلی در حل مسائل و مشکلات ناکارآمد است. از همین رو طرفداران دولت قصد دارند با طرح "گفت و گوی ملی" به مثابه ی کلید حل مسائل اقتصادی، از ناکارآمدی فرار کرده و مشکلات را به گردن نظام بیاندازند (نگاهی به * بیاندازید). در منظر این دسته از تحلیلگران حل مشکلات اقتصادی ارتباطی با گفت و گو و... ندارد و باید برای حل مشکلات دولت دست به کار شده و با عزم راسخ و کار جهادی و نگاه به ظرفیت ها و... مشکلات را حل کند. سمت های دولتی و علاقه مندی های سیاسی نیلی و رنانی و فاضلی و... به عنوان شاهدی بر مدعای سیاسی بودن این پیشنهاد عنوان می ‎گردد(به عنوان نمونه نگاه کنید به +). با وجودی که شاید علاقه مندی های سیاسی در ارائه این دیدگاه توسط تنی چند از اساتید رشته های علوم انسانی (نیلی، رنانی، فاضلی و...) موثر بوده باشد؛ اما برای راقم این سطور، توقف در این سطح تحلیل، قانع کننده نیست. تحلیل مزبور یک پیش فرض ضمنی دارد: اقتصاد ایران بحرانی نبوده و در شرایط نیست که نیازمند تصمیم‎ های سخت باشد؛ بلکه دچار مشکلاتی عادی است که تمام کشورها با آن دست و پنجه نرم می کنند. این مشکلات نیز با توجه به ظرفیت های درونی و کار جهادی و... قابل حل است. برای اثبات ناصحیح بودن پیش فرض مزبور، می توان به سراغ آمارها رفت. رجوع به آمارها وجود "حداقل" شش ابرچالش را در شرایط امروزی اقتصاد ایران هویدا می کند: نظام بانکی، صندوق های بازنشستگی، بودجه دولت، بیکاری، آب و محیط زیست(نگاهی به ** بیاندازید). با توجه به این امر، می توان جوابی دیگر به سوال "گفت و گو برای چه؟" داد: اتخاذ تصمیم های سخت... . اما تصمیم های سخت، چگونه تصمیم هایی هستند؟

با قبول وجود ابرچالش در اقتصاد ایران، باید به فکر حل آن بود. می توان گفت که حل اینگونه ابرچالش ها نیازمند اصلاحات ساختاری است. یکی از ویژگی های اینگونه اصلاحات، موازنه ی غیرمنصفانه! هزینه و فایده ی آن است. اصلاحات ساختاری معمولا همراه با هزینه های قطعی و آنی است؛ درحالی که منافع ناشی از آن در آینده و حتی بصورت احتمالی ظاهر می شود. همین ویژگی باعث اجرای اصلاحات ساختاری برای سیاست مداران تصمیمی سخت باشد. البته این سخت بدین معنی نیست که هر تصمیم سختی، همراه با اصلاح ساختار است؛ اما می توان گفت که هر اصلاح ساختاری مستلزم اتخاذ تصمیم سخت است. حال می توان این سوال را پرسید که تصمیم های سخت چگونه گرفته می شوند؟

تصمیم سخت، تصمیمی است که نیازمند هزینه دادن آنی و قطعی است؛ درحالی که منافع ناشی از آن احتمالی و نسیه است. دو راه برای اتخاذ این گونه تصمیم ها وجود دارد: تقسیم هزینه ها و مخفی کاری.

یک راه برای اتخاذ تصمیم های سخت، مخفی کردن آن تصمیم و هزینه های ناشی از آن است. بدین صورت سیاست مداران در سکوت خبری و پنهان کاری، تصمیمی را اتخاذ کرده و پیش می برند. به عنوان مثال پروژه ی صنعت هسته ای و ورود به جنگ سوریه از این جنس تصمیم ها بود. اتخاذ هیچ کدام از این تصمیم ها همراه با نظرخواهی آگاهانه از مردم یا نمایندگان آن ها نبود. بدین معنی که در ابتدا تمام هزینه های قطعی و فواید احتمالی این تصمیم های بصورت عمومی تشریح شود و با گزینه های دیگر قیاس گردد و نظر مردم یا نمایندگان آن ها در این مورد خواسته شود. این سبک تصمیم گیری باعث می شود بخش زیادی از هزینه های یک تصمیم سخت (هزینه ی سیاسی و فشار افکار عمومی و رقبای سیاسی) از بین رفته و سیاست مدار به راحتی تصمیم سخت را اتخاذ نماید. با این حال برخی از تصمیم های سخت را نمی توان با مخفی کاری اتخاذ کرد.

راه دیگر اتخاذ تصمیم سخت، تقسیم هزینه های آن بین بازیگران سیاسی است. بدین صورت که یک بازیگر سیاسی به تنهایی نتواند یا حاضر نباشد تمام هزینه های یک تصمیم سخت را بپردازد. از همین رو باید همه ی بازیگران سیاسی حاضر باشند برای منافع احتمالی آینده، امروز هزینه بدهند. تصمیم در مورد مسائلی همچون قبول قطعنامه 598 (پایان جنگ)، برجام و هدفمندی یارانه ها از این قسم بود. در اینگونه تصمیم گیری ها، باید بازیگران سیاسی هزینه های تصمیم سخت را بین خود تقسیم کنند؛ در غیر اینصورت تصمیم مزبور انجام شدنی نیست. این سخن بدین معنی نیست که اتخاذ تصمیم سخت نیازمند مسئولیت پذیری همه ی بازیگران سیاسی به یک میزان است. در مثال های فوق شاهدیم که یک بازیگر بخش زیادی از هزینه را قبول می کند؛ اما این امر مشروط به قبول کردن بخش اندک از هزینه های آن توسط بقیه بازیگران است. به عنوان مثال در هدفمندی یارانه ها و برجام بخش زیادی از هزینه های تصمیم سخت توسط دولت مجری تقبل شد و دیگر بخش های حاکمیت همچون مجلس، دستگاه قضایی، نیروی های مسلح، رهبری، گروه های سیاسی و... بخش کمتر هزینه ها را قبول کردند که معمولا از حمایت لفظی و حتی سکوت در قبال آن تصمیم سخت فراتر نمی رود. کم بودن هزینه ی پرداخت شده توسط برخی بازیگران سیاسی، به معنای کم اهمیت بودن مشارکت آن ها نیست؛ زیرا اتخاذ تصمیم سخت در گرو مشارکت آن ها در هزینه هاست؛ ولو آن هزینه کم باشد. در نتیجه اگر مشارکت بازیگران سیاسی در تقبل هزینه های تصمیم سخت به از حدی فراتر نرود؛ تصمیم سخت اتخاذ نخواهد شد. تمایل دولت دهم برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها و تمایل دولت یازدهم برای تکرار تجربه برجام در دیگر زمینه های چالش سیاست خارجی، مثال هایی از ناکام ماندن تصمیم های سخت است. در این موارد نیز دولت حاضر به قبول بخش اعظم هزینه های تصمیم سخت بود؛ اما به دلیل عدم همراهی دیگر بازیگران سیاسی، شاهد اتخاذ تصمیم سخت نبودیم.

با توجه به آنچه در مورد ویژگی های تصمیم سخت گفته شد؛ می توان جواب سوال "گفت و گو برای چه؟" را داد. امروز اقتصاد ایران گرفتار ابرچالش هایی است که حل آن ها مستلزم تصمیم های سخت است. دولت به جبر یدک کشیدن نام قوه مجریه، باید بخش زیاد هزینه های این تصمیم سخت را متحمل شود؛ اما تجربه نشان داده اتخاذ تصمیم سخت، نیازمند مشارکت همه ی بازیگران سیاسی است. در شرایطی که بیماری دامی و تلف شدن طیور در برخی مرغداری ها و افزایش قیمت تخم مرغ (که باید مسئله ای عادی باشد) استعداد تبدیل به بحران اجتماعی را داراست؛ حرف از اصلاح نظام بانکی و بودجه و... شوخی بیش نخواهد بود. در نتیجه می توان گفت که مواجهه با ابرچالش های امروز اقتصاد ایران، نیازمند گفت و گوی تمام بازیگران سیاسی برای تقسیم هزینه های تصمیم های سخت است.  

 

* به شخصه در تحلیل اقتصادی دوست ندارم دولت و نظام را جدا فرض کنم. زیرا شرایط اقتصاد کلان ماحصل تصمیم گیری "همه" ی نظام تدبیر است، نه بخشی خاص. سیاست خارجه، امنیت، پیش بینی پذیری، کارایی قضایی و... اموری هستند که تاثیرشان بر برونداد اقتصاد کمتر از سیاست پولی و... نیست.

** با یک جست و جوی اینترنتی نیز می توان بحرانی بودن وضعیت حداقل در شش ابرچالش مزبور را درک کرد. با این حال نتایج همایش اقتصاد ایران می تواند راهنمایی برای اهل تحقیق در این زمینه باشد.

*** تصمیم سخت، الزاما تصمیم درستی نیست. صنعت هسته ای، ورود به جنگ سوریه، برجام، هدفمندی یارانه ها و... همگی صرفا تصمیمی سخت بودند و از همین رو به عنوان مثال استفاده شدند. بحث در مورد درست بودن یا نبودن تصمیم ها (فزونی منافع احتمالی بر هزینه های قطعی) نیازمند فرصتی دیگر و قلمی دیگر است.

**** اگر امروز یکی دیگر از نامزدهای انتخابات 96 رییس جمهور بود، شاید افرادی غیر از فاضلی از لزوم گفت و گوی ملی صحبت می کردند. و شاید افرادی از جناح مقابلشان، ایده ی گفت و گوی ملی را ناشی از ناکارآمدی و فرار رو به جلو و... قلمداد می کردند. فارغ از نیت افراد، اتخاذ تصمیم های سخت نیازمند مشارکت همه ی بازیگران سیاسی در قبول هزینه هاست. نیت های احتمالی سیاسی پشت این حرف، تغییری در صحت آن ایجاد نمی کند.

***** مطلب مرتبط: مسئولیت وضعیت فعلی اقتصادی کشور بر عهده کیست؟


نظرات  (۰)

دیدگاه شما؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">