آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

اولا نظر شخصی و برداشت خاص خودم است و بد و خوبش پای خودم.
ثانیا هرگز معتقد نیستم که ((این است و جز این نیست)).
ثالثا حرف اکنون من همین است و شاید فردا تصحیح و تکمیلش کردم.
رابعا به همان اندازه که به "وزوزیست"ها گوشم بدهکار نیست ، چشمم در انتظار صاحب‌نظری است که با انتقاد عیبم را به من بنماید ؛ اگر کسی حرف حسابی داشته باشد ولو آن را با دشنام و اهانت هم بیامیزد با سپاس می‎پذیرم. آنچه را گوش نمی‌دهم فحاشی و دروغ و تهمت خالص یکدست است.
دکتر علی شریعتی، اسلام‎شناسی(درس‎های ارشاد)، پاورقی‌درس اول

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
گونه بندی
پیوندهای همیشگی
جمعه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۲۶ ق.ظ

پایان یک آغاز یا آغاز یک پایان؟

رییس جمهور آمریکا اعلام کرد که کشورش از برجام خارج می‏شود و تصمیم دارد در یک بازه ‏ی 180 روزه تمام تحریم های لغو شده با برجام را بازگردانده و تحریم های جدید را علیه جمهوری اسلامی اعمال نماید. برمبنای متن منتشر شده توسط کاخ سفید، ایالات متحده آمریکا خواهان امتیازات بیشتری است که از آن جمله می توان به تغییر رفتار جمهوری اسلامی در حوزه هایی همچون حقوق بشر، عدم تجهیز گروه های مسلحی همچون انصارالله و حزب الله و حماس، تجدیدنظر در سیاست های دفاعی در توسعه موشک های دوربرد و... اشاره کرد. در اینجا می توان دو سوال پرسید: اول اینکه آیا چنین اتفاقی قابل پیش بینی بود؟ دوم اینکه چه سرانجامی برای روند امور می توان متصور بود؟

در پاسخ به سوال اول باید گفت: بله!. خروج آمریکا از برجام اتفاق غیرقابل پیش بینی نبود. از همان روزهای ابتدایی مذاکرات و توافق همگان می دانستند که اختلافات جمهوری اسلامی با غرب (مخصوصا ایالات متحده) محدود به مسئله ی هسته ای نیست. به دلایلی مسئله ی هسته ای در سال های دهه 80 شمسی تبدیل به خط مقدم درگیری شد؛ اما همگان به یاد داشتند که اختلافات دامنه دارتر است و با حل مسئله ی هسته ای تمام اختلافات برطرف نخواهد شد. افرادی در آمریکا و ایران به درستی اشاره به ریشه های اختلاف اشاره می کردند و می گفتند به دلیل ریشه دار بودن اختلافات، مذاکرات محکوم به شکست است. عده ای در آمریکا معتقد بودند ایران به دلیل ریشه دار بودن اختلافات از فرصت توافق سوء استفاده کرده و نقش مخرب خود در منطقه را سرعت می بخشد. از دیگر رو عده ای نیز در ایران معتقد بودند مشکلات آمریکا با ایران ریشه دار است و آمریکا عهدشکنی خواهد کرد. پس چرا با وجود این اطلاع همگانی از ریشه دار بودن اختلافات، دو طرف حاضر به گفت و گو و توافق شدند؟ علاوه بر دو گروه فوق در دو طرف که قائل به شکست توافق بودند؛ عده ای نیز در دو طرف می خواستند توافق هسته ای را به پلی برای حل باقی مشکلات بدل کنند. به دیگر بیان عده ای دوست داشتند برجام شروعی باشد برای حل اختلافات دو طرف. سخنان مذاکره کنندگان در ایام توافق، بیانیه منتشرشده برای توافق، ایده های پسینی برای تعمیم الگوی برجام به حل باقی مشکلات و... نشانه هایی از این تمایل است. در نتیجه یکی از پیامدهای مطلوب برجام برای هر دو طرف، تبدیل شدن آن به پلی برای حل باقی مشکلات بود. با این حال به دلایلی مسیر برجام به سمت الگو شدن نرفت. با وجودی که بخشی از قدرت در ایران و غرب چنین تمایلی داشتند؛ اما بخشی از صاحبان قدرت نیز چنین چشم اندازی برای برجام نداشتند. آزمایش های موشکی پسابرجام، حمایت علنی تر از انصارالله و حزب الله، تجهیز موشکی انصارالله علیه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، فریاد زدن این امر که جمهوری اسلامی نمی خواهد رفتار بلندمدت خود را تغییر دهد، اعمال تحریم های غیرهسته ای از سوی غرب علیه ایران، کارشکنی برای بدست آوردن ثمرات اقتصادی برجام برای ایران و... همگی اموری بود که دست در دست هم داد تا برجام نتواند راه قابل استمراری برای حل مشکلات ایران و غرب باشد. زمانی که برجام قرار نیست به پلی برای حل باقی مشکلات تبدیل شود، تنها فایده ی آن تنفس راحت تر جمهوری اسلامی است. در نتیجه در چنین شرایطی برجام برای غرب از حیز انتفاع خارج خواهد شد و پایبندی به آن فقط در صورتی برای غرب به صرفه است که منفعت دیگری بتوان برای آن متصور بود. یکی از این منافع، مبارزه مجانی جمهوری اسلامی با داعش بود. برخی سخنان مسئولان سیاست خارجی کشور مبنی بر اینکه مبارزه ایران با داعش تامین کننده ی منافع اروپا است؛ می تواند از این ظن را تقویت کند که ایرانیان نیز دوست داشتند که غرب به منفعت حضور آن ها در نبرد با داعش واقف باشد. شاید به همین دلیل شاهدیم که تا پایان حیات داعش، غرب وارد تنش جدی با ایران نشد. اما امروز دیگر داعشی وجود ندارد، از دیگر رو همگان می دانند این برجام قرار نیست به پلی برای رفع مشکلات دیگر تبدیل شود؛ پس چرا غرب باید بدان پایبندی محکمی داشته باشد؟ در نتیجه آن ها در این شرایط به استراتژی پیشینی خود*** بازخواهند گشت: عبور از برجام و افزایش تحریم و فشار برای توافقی که بتواند تمام خواسته های غرب را برآورده سازد و رفتار بلندمدت جمهوری اسلامی را تغییر دهد. با توجه به مسیر طی شده، عبور از برجام و بازگشت به استراتژی فشار، سیاست حتمی غرب بود. حال اگر در آمریکا دولتی دموکرات سرکار بود؛ ممکن بود این امر همراه با خروج علنی از برجام همراه نباشد. در تحلیل شرایط فعلی، حضور یا عدم حضور حقوقی آمریکا در برجام در مرتبه دوم اهمیت است. آنچه در درجه بالاتر اهمیت قرار دارد این نکته است که غرب یکپارچه معتقد است که امروز باید از برجام عبور کرد تا به توافق بهتری برای برآوردن دیگر مطالبات رسید. حال برای نیل به این هدف، ایالات متحده با خروج از برجام نقش پلیس بد را بازی می کند؛ فرانسه با پیشنهاد مذاکرات تکمیلی پیرامون برجام نقش پلیس خوب را به عهده گرفته، و روسیه هم با پیشتیبانی از مذاکرات تکمیلی، پلیس مصلح خواهد بود! (+) باید توجه داشت که چنین تقسیم کاری الزاما با هماهنگی قبلی نیست. برایند نیروهای حاکم در بازی به سمتی است که هر بازیگر چنین استراتژی را برای ادامه کار برگزیده؛ اما این استراتژی های حاکم، همگی در جهت تامین منفعت بلوک غرب برای عبور از برجام و توافق های بهتر است.

با توجه به اینکه استراتژی برگزیده شده هر بازیگر در شرایط امروز نتیجه طبیعی روند طی شده و قابل پیش بینی بود؛ درباره ی آینده چه پیش بینی می توان کرد؟ آینده این بازی به کجا خواهد رسید؟

در شرایط بعد از خروج آمریکا از برجام، کشورهای اروپایی ایران را به ماندن در برجام تشویق می کنند؛ اما از دیگر رو طرح مذاکرات تکمیلی را نیز در دست دارند. از دیگر رو همگان می دانیم نقش آمریکا در تحریم های سال های 90 و 91 کلیدی بود و ادامه برجام بدون همکاری و حضور آمریکا چندان معنی دار نخواهد بود. با این حال آمریکا در در تحریم های ابتدای دهه 90 شمسی، از دو مولفه ی کلیدی دیگر بهره برد: تحریم های شورای امنیت و اجماع جهانی علیه ایران. به همین دلیل بسیاری امروز معتقدند که آمریکا بدون اجماع جهانی و تحریم شورای امنیت نمی تواند کاری از پیش ببرد. جدای از اینکه بخواهیم درباره ی اثربخشی هرکدام از این سه مکانیزم (تحریم آمریکا، تحریم شورای امنیت و اجماع جهانی) صحبتی بکنیم، وضعیت امروز به شکلی نیست که تصور کنیم بازگشت تحریم های شورای امنیت امری بعید است و اجماع جهانی علیه ایران نیز غیرقابل دستیابی است. هر دو اینها امروز با محور سیاست های دفاعی و منطقه ای ایران، استعداد احیا دارند. سخنان مقامات رسمی کشور (از رهبری گرفته تا فرماندهان ارتش و سپاه) درباره ی نابودی رژیم صهیونیستی (که در جهان به عنوان کشور مستقل شناخته می شود)، دخالت در مسائل داخلی کشورهای اسلامی همچون لبنان و مراکش از طریق حمایت از گروه های مسلح داخلی، تجهیز و تسلیح انصارالله یمن در جنگ با عربستان سعودی و امارات متحده عربی و... مستعدند تا اجماع جهانی علیه ایران را با محور فعالیت های موشکی و سیاست های منطقه ای ایجاد کنند. (همانگونه که چنین اجماعی علیه فعالیت های کره شمالی ایجاد شد). تا دیروز تهدید داعش در خاورمیانه باعث شده بود که بسیای از کشورهای دنیا مسئله ی انصارالله و حزب الله را در اولویت اول نبینند و این موضوعات مستعد اجماع جهانی نباشند. اما امروز داعشی وجود ندارد و تنها موضوعی که در منظر جهانی امنیت خاورمیانه را با اخلال مواجه می کند؛ ایران و گروه های مسلح تحت حمایتش هستند. مواضع کلامی مسئولین جمهوری اسلامی، عدم تلاش برای بهبود روابط با کشورهای عربی مخصوصا عربستان سعودی و امارات متحده عربی و عدم تدبیر در حل مسئله ی یمن نشان می دهد مدیران عالی رتبه کشور به این مسئله توجه ندارند که افکار عمومی دنیا در حال آماده سازی برای ایجاد اجماع دوباره است. با این وضعیت تحریم های وعده داده شده توسط ایالات متحده همراه با اجماع جهانی علیه ایران و تحریم های شورای امنیت، می تواند شرایطی همچون سال های 90 و 91 برای ایران بوجود آورد. باید توجه داشت که در چنین شرایطی؛ به مانند مسئله ی هسته ای، ما تقریبا هیچ هم پیمانی در دنیا نداریم که در کنار ما بیاستد. اهدافی که جمهوری اسلامی در راستای آن از گروه های مسلح در یمن و لبنان و مراکش و... حمایت می کند؛ مستعد تامین منافع هیچ کشوری نیست، از همین رو نباید انتظار داشت در بحران های آتی حتی کشورهایی همچون لبنان و عراق از ما حمایت کنند؛ مخصوصا در شرایطی که بهبود روابط با عربستان سعودی از اولویت های سیاست خارجی این کشورها باشد(+). وضعیت چین و روسیه نیز از این بدتر است و آن ها هیچ دلیلی ندارد تا در کنار ایران مقابل کشورهای عربی، اروپا، آمریکا و... بیاستند. در حقیقت آینده مستعد وجود بحرانی است که جمهوری اسلامی هیچ هم پیمانی در آن نخواهد داشت و کشورهای دوست همچون عراق و روسیه و... در بهترین حالت می توانند نقش واسطه گری برای مذاکره و توافق را فراهم کنند(شبیه نقش عمان در مذاکرات سال های 92-94).

با توجه به آنچه گفته شد؛ می توان چنین مسیری را برای آینده متصور بود:

1- خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریم و فشار علیه ایران به همراه تلاش برای تکمیل حلقه های اجماع جهانی علیه ایران با کمک دیگر کشورها همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی.

2- تلاش اتحادیه اروپا و روسیه برای ترغیب ایران به دور جدیدی از مذاکرات پیرامون سیاست های منطقه ای و مسائل موشکی.

3- مقاومت جمهوری اسلامی در قبال این امر و تاکید بر غیرقابل مذاکره بودن قدرت دفاعی به همراه تشدید سیاست های منطقه ای خود.

4- تشدید فشار و تحریم در کنار تشویق به مذاکره (سیاست چماق و هویج)

5- ورود جمهوری اسلامی به دور جدید مذاکرات و کوتاه آمدن از برخی از سیاست های منطقه ای به همراه معدوم کردن برخی از موشک ها

6-... .

برجام قرار بود که آغازی باشد برای حل مشکلات ایران و غرب؛ اما امروز این آغاز بی فرجام، به پایان خود رسید. آیا مسیر پیش رو آغازی است برای پایان روندهای گذشته؟ اگر کسی جواب این سوال را بداند؛ می تواند جای خالی مرحله ششم را نیز پر کند.



*نگاشته فوق حاصل تراوشات ذهنی یک دانشجوی علوم انسانی است که در مورد مسائل کشورش فکر می کند؛ زیرا کار دیگری از او ساخته نیست و گمان می کند جامعه و نظام و... همین انتظار را از او دارند. قطعا بسیاری از مسائل در این متن نادیده انگاشته شده که نیازمند تکمیل است. نویسنده تلاش کرده به عنوان ناظر بیرونی، به صحنه نگاه کند و به تحلیل عملکرد بازیگران بپردازد. این امر بدین معنی نیست که نویسنده بصورت کامل نظرات یکی از بازیگران این بازی را قبول دارد.

**این نوشته به دنبال نسخه پیچی برای سیاست خارجی کشور نیست. پس نمی توان از آن چنین برداشت کرد که جمهوری اسلامی حتما باید رفتار بلندمدت خود را تغییر دهد. هرچند نویسنده معتقد است برای هرگونه نسخه پیچی درباره ی سیاست خارجی، باید منطق رفتار بازیگران بین المللی را شناخت.

***مطلب مرتبط: چرا ما از مذاکره با آمریکا "نمی توانیم" درس عبرت بگیریم؟


نظرات  (۳)

۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۱۷ محمد رضا زارعی
منصور باشید 
البته من هم مدتی همینطور شدم 
و الان هم بیشتر از تحلیل به ابتکارات تحلیلی به خلاصه برداری از منابع اسلامی (که لزوما ارتباطی به سیاست ندارد) روی آورده ام
به عبارت دقیق تر بنده هم دستم کمتر به قلم می ره
التماس دعا
۱۴ تیر ۹۸ ، ۱۲:۳۵ محمد رضا زارعی
سلام مجدد 
سلامت باشید 
چرا دیگه فعالیت تون رو ادامه ندادید ؟
پاسخ:
مشغله های درسی و کاری.
در کنار اینکه دستم کمتر به قلم میره...
۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۴ محمد رضا زارعی
سلام حمیدرضا جان
منو یادت می اد؟
چرا خیلی وقته پیام نداده ای اینجا؟
منتظرتیما!
پاسخ:
سلام عزیز دل
مگه میشه شما رو یادمون نیاد!!!

دیدگاه شما؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">