آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من / در میان پختگان عشق او خامم هنوز

آب آتشگون

اولا نظر شخصی و برداشت خاص خودم است و بد و خوبش پای خودم.
ثانیا هرگز معتقد نیستم که ((این است و جز این نیست)).
ثالثا حرف اکنون من همین است و شاید فردا تصحیح و تکمیلش کردم.
رابعا به همان اندازه که به "وزوزیست"ها گوشم بدهکار نیست ، چشمم در انتظار صاحب‌نظری است که با انتقاد عیبم را به من بنماید ؛ اگر کسی حرف حسابی داشته باشد ولو آن را با دشنام و اهانت هم بیامیزد با سپاس می‎پذیرم. آنچه را گوش نمی‌دهم فحاشی و دروغ و تهمت خالص یکدست است.
دکتر علی شریعتی، اسلام‎شناسی(درس‎های ارشاد)، پاورقی‌درس اول

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
گونه بندی
پیوندهای همیشگی
سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۶:۲۱ ب.ظ

دیکتاتور خوب،دیکتاتور بد؟

اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‎داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه‏‎ی مردم جهان می‎شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‎های دیگر از مبارزه حق‎طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‏کند.

بسیاری از سیاست‏‏‎های ایران در سال‎های پس‎ از انقلاب با این اصل توجیه شده است. با این حال اگر عملکرد دستگاه رسمی جمهوری اسلامی را با این اصل بسنجیم، به چه نتیجه‎‏ای خواهیم رسید؟

مردم مسلمان مظلوم نقاط مختلف دنیا از جمله فلسطین، یمن، لبنان (در زمان حمله اسرائیل)، مصر (در زمان دیکتاتوری حسنی مبارک)، نیجریه، میانمار و سوریه(در زمان حکومت استبدادی خاندان اسد) یک نقطه مشترک با یکدیگر دارند: مردمانی مظلوم که کیش اسلام را دین خود می‏‎دانند و توسط دولت‏‎‏های مستبد مورد ظلم و ستم قرار گرفته‎‏اند. در برخی از این کشورها دولت ظالم، دولت بیگانه است (فلسطین، لبنان و یمن) و باقی موارد، دولت داخلی نقش ظالم را بازی می‎کند. برمبنای اصل 154 قانون اساسی، جمهوری اسلامی می‎بایست در مقابل همه‎‏ی این مردمان مظلوم سیاست واحدی در پیش بگیرد: احترام به انسانیت فرد فرد این ملت‎ها و به رسمیت شناختن حقوق آن‎ها و تلاش حداکثری در راستای داشتن حکومتی مبتنی بر حق و عدل که استقلال و آزادی شهروندانش را تامین کند. اما سیاست جمهوری اسلامی در عمل اینگونه نبوده است. جمهوری اسلامی برای برخی از این کشورها سنگ تمام گذاشت و در قالب رایزنی بین المللی، هجمه لفظی علیه دولت‏‌های مستکبر، حمایت رسان‎ه‏ای، کمک اقتصادی و حتی ارسال نیرو و تجهیزات نظامی از آن‏ها حمایت نمود. مشی جمهوری اسلامی در قبال مردمان مظلوم فلسطین و لبنان و یمن از این جنس بوده است. جمهوری اسلامی در قبال برخی دیگر از این مردمان مظلوم شیوه‎‏ی سبک‎تری را انتخاب کرد و به کاهش روابط سیاسی و حمایت رسانه‌‏ای اکتفا کرد. حمایت از مردم مصر و نیجریه از این جنس بوده است (البته اثربخشی این سبک حمایت مورد بحث است؛ زیرا در بسیاری از موارد آن مردمان مظلوم را دست‏‎نشانده‏‎ی جمهوری اسلامی نشان داده می‎شوند که این امر شرایط را برای مبارزه‎‏ی آن‏‎ها سخت‎تر می‎‏کند). در برخی از موارد حمایت جمهوری اسلامی از مردمان مظلوم سردتر بوده و از صدور بیانیه بی‎خاصیت محکومیت! توسط وزارت امور خارجه فراتر نرفته و حتی به رایزنی بین‎المللی نیز نرسیده است. نحوه‎‏ی مواجهه جمهوری اسلامی با مردم مظلوم میانمار در طی سه دهه اخیر از این جنس بوده است. در یک مورد نیز جمهوری اسلامی نه تنها از مردم مظلوم تحت ستم حمایت نکرده، بلکه با تمام قدرت از دولت ظالم به مردم خودش حمایت اقتصادی و نظامی و سیاسی داشته است. مواجهه جمهوری اسلامی با مردم مظلوم سوریه و حمایت از حکومت دیکتاتوری خاندان اسد مثال این امر است. حال باید پرسید که چرا جمهوری اسلامی برخلاف نص صریح اصل 154 قانون اساسی‏‎اش، بین انسان‏‎های دنیا تفاوت قائل است و برای آزادی و استقلال همه مردم جهان، تلاش متوازنی ندارد؟ چرا جمهوری اسلامی به همان آسیبی دچار شده که سال‎ها آن را به مثابه‎‏ی چماق بر سر آمریکا می‎کوبیده است؟ ما همواره آمریکا به تقسیم‏‎بندی تروریست‎‏ها به خوب و بد متهم کرده‎‏ایم، درحالی که خودمان امروز دیکتاتورها را به خوب و بد تقسیم نموده‎‏ایم. ما همواره امریکا را بابت تبعیض در سیاست گسترش دموکراسی و حقوق بشر محکوم کرده‏‎ایم؛ درحالی که امروز خودمان "سعادت در جامعه بشری" را با تبعیض اعمال می‎کنیم.

دلیل تفاوت در عملکرد جمهوری اسلامی، همان دلیل تفاوت عملکرد در سیاست‏‎های آمریکاست: "سیاست‎‏ورزی برمبنای اصالت قدرت". ارزش‏‎هایی همچون دموکراسی و حقوق بشر و... تاجایی برای دولت آمریکا ارزشمند است که منافع این دولت را تامین کند. در غیراین‎صورت این امور از زینت خطابه‏‎ها فراتر نخواهد رفت. از همین رو امریکا نقایص انتخابات در جمهوری اسلامی را می‎‏بیند؛ اما نبود انتخابات در عربستان و بقیه شیخ‎‏نشین‎‏ها را نمی‎‏بیند. داستان سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز چنین است. عدالت و آزادی و استقلال تا جایی برای ما قابل احترام است که هم‎راستا با منافع ما باشد؛ در غیر این‎صورت ما به اسم مصلحت حتی از دیکتاتور هدم‎‏کننده‎‏ی آزادی و عدالت نیز حمایت خواهیم کرد. به دیگر بیان امروزه اصل 154 قانون اساسی را باید در موزه‎‏ی ذهنی‎‏مان جست‎‏وجو کنیم؛ زیرا دیگر چنین اموری تعیین کننده‏‎ی سیاست‏‎های جمهوری اسلامی نیستند. روزگاری که ما گمان می‎‏کردیم حکومتی متفاوت برای مقدمه‏‎چینی ظهور منجی برپاکرده‎‏ایم به سر آمده و امروز جمهوری اسلامی به مانند همه‎‏ی حکومت‏‎های دنیا " سیاست‏‎ورزی برمبنای اصالت قدرت "  را پیگیری می‎‏کند.

حمایت جمهوری اسلامی از مردم فلسطین و لبنان و یمن نه به خاطر دغدغه‏‎ی "سعادت کل انسان‏‎ها در جامعه بشری"، بلکه به دلیل منافع جمهوری اسلامی است. موقعیت خاص جغرافیایی مردم یمن باعث می‎‏شود آن‏ها مورد حمایت جمهوری اسلامی باشند؛ وگرنه اگر آن‏ها در منطقه‎‏ی کم اهمیتی همچون میانمار بودند، نهایتا ظلم به آن‏‎ها توسط سخنگوی وزارت امور خارجه محکوم می‎‏شد. اقبال مردم فلسطین و لبنان بود که از سوی اسرائیل مورد ظلم قرار گرفته‎‏اند و جمهوری اسلامی به دلیل وابستگی اسرائیل به آمریکا از آن‎ها حمایت می‏‎کند؛ وگرنه اگر آن‎ها از سوی حکومت دوست و برادری همچون سوریه مورد ظلم قرار می‏‎گرفتند؛ نه تنها مشمول حمایت جمهوری اسلامی نمی‎‏شدند؛ بلکه ممکن بود مبارزه آن‎‏ها با ظلم، توسط جمهوری اسلامی محکوم نیز گردد.

*قطعا متولیان سیاست خارجی مملکت هزار و یک موضوع و مسئله را می‏‎بینند که از چشم یک دانشجوی علوم انسانی همچون من پنهان است. شاید با درنظر گرفتن آن هزار و یک مسئله و دغدغه،‏ بسیاری از عملکردهای جمهوری اسلامی در سیاست خارجی توجیه گردد و از منظر افکار عمومی و... مقبول افتد. اما بعید است بتوان با آن هزار و یک مسئله عدول از اصل 154 قانون اساسی را منکر شد.

**نص صریح اصل 154 بر عدم دخالت در امور داخلی کشورها تاکید دارد. بدیهی است که حمایت از مظلوم می‏تواند به شکلی باشد که برداشت دخالت در امور داخلی از آن برنیاید. اتفاقا حمایت از مظلوم به شکلی که دخالت در امور داخلی را تداعی کند؛ بیش از منفعت، به مظلوم زیان می‏‎رساند.

***بدیهی است که تمام مخالفان یک دیکتاتور الزاما در جهت منافع مستضعفین عمل نمی‏‎کنند. حکومت شاه نیز مستبد بود و مجاهدین خلق و دیگر گروه‎‏های مسلح نیز از مخالفان شاه بودند. عملکرد بسیاری از گروه‏‎های مسلح مبارز مخالف سلطنت منفعت مردم را تامین نمی‎‏کرد و از همین رو آن‏ها به کشتار مردم بی‎‏گناه نیز روی آوردند. اما نادرست بودن عملکرد عده‏‎ای از مخالفان یک دیکتاتور به معنای تطهیر دیکتاتور نیست. در نتیجه برای مخالفت با مشی برخی مخالفان مسلح حکومت سوریه (همچون داعش) نیازی به تطهیر حکومت سوریه نیست. انتقاد از عملکرد آن حکومت نیز به معنای تایید عملکرد همه‎‏ی مخالفان او نیست.

****مطلب مرتبط: سیاستی که عین دیانت نشد


نظرات  (۰)

دیدگاه شما؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">